هم میهن: تصمیم نهایی به رفع فیلترینگ گرفته شده/ عقلا باید تندروها را شیرفهم کنند که پزشکیان آخرین فرصت است
اکنون که تصمیم نهایی به رفع فیلترینگ گرفته شده، مخالفتهای تندروها ابعاد بیشتری پیدا کرده است.
اکنون که تصمیم نهایی به رفع فیلترینگ گرفته شده، مخالفتهای تندروها ابعاد بیشتری پیدا کرده است. طرف عضو شورایعالی فضای مجازی است و میگوید هفتاد درصد هزینه فیلترشکنها را خارجیها میپردازند.
تازه وی بدون ذکر نامی از دیجیکالا آن را هم رقیب داخلی آمازون دانست. مواضع رسمی این شرکتها که بسیار مهم هستند و شاید کمتر از دیگران از فیلترینگ ضربه نخوردهاند را در روزنامه امروز بخوانید. تاسیس و رشد اینها ربطی به فیلترینگ ندارد. آنها پیش از فیلترینگ بودهاند.
بعلاوه الان که اکثریت قاطع مردم فیلترشکن دارند اگر بخواهند میتوانند به راحتی از برنامههای خارجی استفاده کنند پس چرا به خدمات خوب اینها پاسخ میدهند. حکومت فقط مانع نباشد و دخالت نکند همین بس است.
چه ربطی میان اعمال حاکمیت و ایجاد ممنوعیت و محدودیت وجود دارد؟ چرا چاقو را مثل اسلحه ممنوع نمیکنید؟ درحالیکه قتل با چاقو خیلی بیشتر از قتل با اسلحه است. دلایل آن اصلاً ربطی به قتل عمد مردم ندارد دلایل دیگری دارد. در هر حال امکان ممنوع کردن چاقو منطقاً نابخردانه است و عملی هم نیست.
در اعمال حاکمیت اصل بر ایجاد ممنوعیت و محدودسازی نیست. اصل بر آزادی دسترسی است مگر اینکه خلافش ثابت شود. حالا باید توضیح داد که فیلترینگ و محدودیتسازی چه سودی جز زیان داشته است؟ همین را توضیح دهند کافیست. مگر فیلترینگ موجب افزایش حاکمیت ایران بر فضای مجازی شده است؟
میشود یکی توضیح دهد که چه حاکمیتی پیدا کرده؟ یا برعکس همان حاکمیت اندک را هم از دست داده است؟ همین الان که داشتن اسلحه جرم است به راحتی خرید و فروش میشود، اعمال حاکمیت کجاست؟ جناب آقای اژهای اتفاقات ۱۴۰۱ ربطی به نبودن فیلترینگ نداشت.
اعتراضات ریشه در بیاعتمادی و ناامیدی دارد که اتفاقاً فیلترینگ میتواند تشدیدکننده آن باشد چون با هر بار عبور از فیلترینگ به دهها میلیون نفر کاربر پیام داده میشود که حکومت به تو اعتماد ندارد و تو داری کار خلاف میکنی. روشن است که در چنین شرایطی شبکههای مجازی هم میتوانند زمینه بروز اعتراضات را فراهم کنند.
پس هر نوع کوشش برای فیلترینگ نهتنها محکوم به شکست است بلکه نتیجه عکس دارد. قدیم میگفتند که نباید فریب گندم نماهای جو فروش را خورد، الان باید گفت نباید فریب طلانمای خاکفروش را خورد.
آقایان بد نیست این شعر حافظ را مصداقی از آمدن پزشکیان بدانند:
ما بدین در نه پی حشمت و جاه آمدهایم
از بد حادثه این جا به پناه آمدهایم
ره رو منزل عشقیم و ز سرحد عدم
تا به اقلیم وجود این همه راه آمدهایم
اگر قرار باشد دوباره به سرحد عدم برگردیم؛ پس ماندن چه کمکی در حرکت بهسوی اقلیم وجود خواهد کرد. تندروها خطیتر (سادهتر) از آن هستند که درک کنند پزشکیان آخرین فرصت است. به همان دلایلی که آمد. عقلایشان شیرفهمشان کنند.
دیدگاهتان را بنویسید