محدودیت های خودخواسته و بی رونقی کافه ها
روی در شیشهای کافه، مقوای بزرگ و سیاهرنگی چسبانده شده است که روی آن با رنگ روشن نوشتهاند: «ساعت کاری از ۸ صبح تا ۵ بعدازظهر». مشتریان کافه دقیقاً نمیدانند چرا ساعت کاری پاتوق محبوبشان کم شده است. برخی میگویند پلیس اینطور خواسته و برخی دیگر میگویند بهدلیل پلمبهای پیدرپی است.
گفتگو با کافهداران و مسئولان پلیس درباره تغییر غیررسمی ساعت کاری کافهها در تهران
خسته میشوید انقدر پلمبتان میکنند، به این فکر میکنید که چگونه باید حقوق کارمندان را بدهید، مدام باید به این فکر کنید که این روند تا چند روز قرار است طول بکشد.
کافه تایپ در خیابان ایرانشهر تهران مدتی است که از رونق افتاده و دیگر خبری از انبوه مشتریان جلوی در کافه که منتظرند تا نوبت خوردن چای و شیرینی به آنها برسد، نیست. شرایط کافه تایپ به کافههای دیگری هم سرایت کرده است. کافه دیگری در خیابان سنایی، مدتی است که صندلیهای بیرون کافهاش را جمعآوری کرده و چای، قهوه و شیرینی را فقط به مشتریانی میدهد که میتوانند آنها را در فضایی جز فضای داخلی کافه بخورند.
پیادهرو خیابان سنایی هم حالا خالی از جمعیت شده است. کافه شیرینی فرانسه در محدوده خیابان انقلاب تهران در صفحه توئیتر خود اعلام کرده که ساعت کاریاش را کم کرده است. روابط عمومی پلیس تاکید میکند که پلیس اماکن، دستور تازهای برای کمکردن ساعت کاری کافهها نداده است. چند کافهدار، اما میگویند، مجبور شدند تا جایی که میتوانند فضای بیرونی کافهها را خلوت کنند تا کمتر پلمب شوند.
«در کافهها، زندگی غیررسمی شهروندان شکل میگیرد و ازاینرو به پویایی فضای شهری که بستر حضور این مکانها هستند، کمک میکند.» این دادههای پژوهش «ارزیابی کارکرد مکان سومی کافهها برای جوانان در خیابان انقلاب و ولیعصر» است که در اواخر دهه ۹۰ منتشر شده است. نویسندگان این پژوهش میگویند، کافهها پیونددهنده جوانان با فضای شهری و ارتقای فعالیت جمعی در آنها هستند. بسیاری از مشتریان کافهها، بدون اینکه این پژوهش را خوانده باشند، به آن باور دارند؛ بسیاری از کسانی که حالا حضورشان در کافهها محدود شده است.
ماجرا از چند توئیت در فضای مجازی شروع شد. اکانت توئیتری شیرینی فرانسه اعلام کرد که این کافه فقط تا ساعت ۵ بعدازظهر فعال است. چند کاربر توئیتر زیر این پست از کافههای دیگری نام بردند که شرایط مشابهی را تجربه میکنند و ساعت کاریشان کم شده است.
کاربران توئیتر از کافههای حوالی خیابان ایرانشهر بهعنوان کافههایی که ساعت کاریشان را محدود کردند، نام بردند مثل کافه تایپ. کافههای این خیابان اغلب حیاط دارند، سالنکار یکی از کافههای خیابان فرعی در قرنی میگوید، این محدودیت شامل کافههایی است که نبش خیابان هستند و اطراف آن تجمع میکنند. او میگوید، این قاعده شامل حال کافههای محفوظ یا کافههای حیاطدار نمیشود.
کاهش ساعت کاری از کجا آمده است؟
هیچکس دقیقاً نمیداند که ساعت کاری کافهها چطور کم شده است. برخی میگویند، کار پلیس اماکن است و برخی دیگر میگویند، این موضوع بهدلیل خلوتکردن فضای بیرونی کافهها رخ داده است. یکی از کافههای مطرح در منطقه ۶ تهران جزو همین کافههایی است که ساعت کاری خود را کم کرده است. یکی از مدیران این کافه که ترجیح داده نام او و کافهاش در گزارش نباشد، میگوید ساعت کاری را کم کردند تا بهقول خودش آبها از آسیاب بیفتد: «ترجیح دادیم کمتر باشیم تا آرامش بیشتری داشته باشیم، چند روز دیگر به روال سابق یعنی هشت صبح تا یازده شب برمیگردیم.»
او میگوید این کافه در ماههای اخیر، روزهای زیادی به بهانههای مختلف یا تذکر گرفته یا پلمب شده، پلمبشدن یکبار ۱۷ روز و یکبار دیگر تا ۲۵ روز ادامه داشته است: «یکبار بهانه این بود که فضای اطراف کافه شلوغ است و باید خلوت شود. یکبار دیگر گفتند چرا مشتریان با شلوارک میآیند. بار بعدی آمدند و هیچ بهانهای نداشتند، یکی از دختران سالنکار، پیرسینگ داشت و بههمیندلیل کافه ما را پلمب کردند.»
او اینطور فکر میکند که تمام این برخوردها شاید بهدلیل یک بهانه واحد ایجاد شده است، آن هم این است که شاید فضای کافه و مشتریان آن در منطقه ۶ برای همگان بهخصوص مسئولان، آنطور که باید محبوب نیست. این کافهدار میگوید از ۴ ماه پیش به صاحبان همین کافه گفتند که فضا باید خلوت شود، اما نه با ابلاغ. اینبار هم آنها ترجیح دادند، از ساعت طلایی کافهنشینی مشتریان بگذرند تا روند خلوتشدن اطراف کافه ادامه داشته باشد. او میگوید بعضی از کافههای دیگر هم سعی کردند رفتار این کافه را تقلید کنند.
راسته خیابان ایرانشهر و خیابان قرنی و خردمند مأمن کافههای دیگری هم هست. کافههایی که هرکدام حداقل یکبار طعم پلمب را چشیدهاند. یکی از کافه داران، کاهش ساعت کاری را راه خلاقانه برای جلوگیری از پلمب میداند، راهی که البته این کافه در خیابان خردمند آن را امتحان نکرده است.
پلمب این کافه تازه باز شده است و حالا روایت متفاوتی از سایر کافهداران دارد: «خسته میشوید انقدر پلمبتان میکنند، به این فکر میکنید که چگونه باید حقوق کارمندان را بدهید، مدام باید به این فکر کنید که این روند تا چند روز قرار است طول بکشد. همین اتفاق باعث میشود تا فضا را خلوت کنید یا حتی ساعت کاری را کم کنید تا دردسر کمتر باشد.»
صاحبان کافه دیگری در خیابان ایرانشهر و در نزدیکی پارک هنرمندان میگویند، تجمع در اطراف کافهها ممنوع است. راهحل این کافه داران برای کاهش تجمع، جمعکردن صندلیهای اطراف کافه بوده است، آنها تاکید میکنند که در دوماه، سهبار پلمب بودند و دلیل این بستهبودن هم خدماتدهی به مشتریان نه بدون حجاب، بلکه کمحجاب یا بدحجاب است: «یعنی کسانی که روسریشان دورشان است.»
یکی دیگر از سالنکاران کافه که تماممدت شنونده این مکالمات است، درباره تجمع اطراف کافهها توضیحات دیگری میدهد، توضیحاتی که بدون شباهت به کافه داران دیگر نیست: «بیرون نباید صندلی بگذاریم، ممکن است حتی ازطرف دولتیها هم تذکر داده نشود و شهرداری بگوید که چرا پیادهروها صندلی دارد. من هم ترجیح میدهم که اطراف کافهام را خالی کنم.» این سالنکار که کافهاش در خیابان ایرانشهر است، میگوید او را در مقابل مشتریها قرار دادهاند. آنها، اما تاکید میکنند که از طرف اداره اماکن، محدودیت تازهای برای کاهش ساعت کاری به آنها اعلام نشده است.
کافههایی که فضای داخلی را محدود کردند
کافه شیرینی فرانسه حدود یکماه است که بیرونبر شده و ترجیح میدهد تا مشتریانش را از خوردن قهوه و شیرینی پشت شیشههای این کافه محروم کند. این کافه حالا ساعت کاریاش را هم محدود کرده است. یکی از کارکنان این کافه توضیح میدهد که ابلاغیه درباره اینکه ساعت پنج به بعد کافه فعال نباشد، وجود ندارد: «تصمیم مدیران این بوده است که ساعت کاری کافه را کم کنند.
به ما گفته بودند که سه بنر رعایت حجاب در موقعیتهای مختلف قرار دهید، ما یکروز هم این بنر را گذاشتیم، اما بعد ترجیح دادیم که این بنرها نباشند و ما مدام تذکر ندهیم.» براساس صحبتهای او، مقابل کافه شیرینی فرانسه هرروز تعدادی مامور و نیروی حجاببان حضور دارند و آنها همان کاری را میکنند که انتظار دارند صاحبان کافه انجام دهند.
همه این موضوعات به قول این کارمند کافه باعث شده تا صاحبان کافه از خیر پیک شلوغی کافه بگذرند و مشتریان را محدود کنند: «خیلی سال است که کافه شیرینی فرانسه وجود دارد و مشتریان همیشه کیف میکنند شیرینی یا قهوه را مقابل پنجرههای شیشهای کافه بنوشند. اما در یکماه اخیر وقتی به آنها میگوییم که نمیتوانید داخل کافه نوشیدنی میل کنید، نمیدانید چقدر با مشتری درگیر میشویم.» کافه دیگری در محدوده خیابان مطهری که ترجیح میدهد، نام او و کافهاش در این گزارش نباشد نیز میگوید، حدود یکماه است که فقط سرویس بیرونبر داشته است.
او میگوید بهصورت رسمی به او چیزی گفته نشده که تا ساعت پنج فعال باشند: «به ما بهصورت رسمی چیزی نگفتند که ساعت پنج ببندید، اما شرایطی بهوجود آمده است که اگر شلوغ باشیم، نمیتوان کار کرد. این کافه هم فضای شلوغی است؛ ما میز و صندلی را جمع کردیم، چون اگر میز و صندلی بگذاریم، شلوغ میشود و کاری هم از دست ما بر نمیآید. درواقع شرایطی فراهم شده بود که کار کردن ما را مختل کرده بود. وگرنه بهصورت رسمی چیزی به ما گفته نشده است، اما شما میدانید که این چیزها رسمی وجود ندارد.»
او میگوید درباره ساعت کاری چیزی به آنها اعلام نشده اما: «گفتند که اگر فضا شلوغ باشد، نمیگذاریم کار کنید.» بااینحال بابک نمکشناس، رئیس مرکز اطلاعرسانی فرماندهی انتظامی تهران بزرگ تاکید میکند که دستوری ازسوی پلیس اماکن برای محدودکردن ساعت کاری کافهها داده نشده است: «هیچگونه سیاست یا دستور جدیدی درباره کاهش ساعت کار کافهها ازسوی فراجا اعلام نشده و ساعت کاری کافهها طبق روال قبلی است.»
سختگیریها ادامه دارد؟
خبرگزاری فارس، اردیبهشتماه امسال در گزارشی از ۱۳ کافه و رستوران خبر داده بود. در این گزارش از پلمب کافههایی، چون کافه پستو در سعادتآباد، کاپیتان لانژ در پاسداران، کافه خانه دولت در باغ فردوس، کافه مایا در بهشتی و کافه رستوران کامادر در خیابان پاسداران خبر داده شد.
این گزارش نوشته بود که کافه ویونا در خیابان سهروردی شمالی، رستوران لانه کبوتر و سفرهخانه میعاد هم اخطاریه پلمب دریافت کردهاند. روند پلمب کافهها یا محدودکردن فضای آنها، در ماههای اخیر متوقف نشده است. اینروزها کافههای دیگری هم در فضای اینستاگرام و توئیتر خود، خبر از پلمبشان داده بودند. عمارت روبهرو یکی از همین مجموعهها بود که تصمیم گرفت فعالیت بخشهای مختلف خود را بهدلیل همین پلمبهای متعدد کمی تغییر دهد.
در حساب اینستاگرام عمارت روبهرو تاکید شده بود: «گذر کتاب این مجموعه بهدلیل پلمبهای متعدد و مکرر مجموعه عمارت روبهرو در سال جاری تصمیم گرفته تا فعالیت خود را در این شرایط بهشکل دیگری و بهصورت سیار ادامه دهد.» کافه آندورا در خیابان ایرانشهر هم یکهفتهپیش در صفحه اینستاگرام خود خبر داد که تا اطلاع ثانوی تعطیل است، این صفحه در توضیح پست خود از عبارت «همون همیشگی» استفاده کرده بود. البته چند روز بعد، صفحه اینستاگرام مجموعه از بازگشایی مجدد آن خبر داد.
کافه مانزا در خیابان اراک هم ترجیح داده که در معرفی صفحه اینستاگرام خود بنویسد: «موقتاً پلمب هستیم.» بررسیها نشان میدهد با اینکه ساعت کاری برخی کافهها و حتی وضعیت بیرونیشان تغییر نکرده، اما آنها به آینده خوشبین نیستند. مثلاً سالنکار کافهای در خیابان ویلا خبر میدهد که شنیده، برخی مسئولان اداره اماکن تغییر کردهاند: «کافههای مرکز شهر منتظر سختگیریهای تازه هستند.»
برخی کافهها تخلیه شدند
نایبرئیس اتحادیه کافیشاپهای تهران، شهریورماه امسال به پایگاه خبری رکنا گفته بود که نزدیک ۶ هزار کافه در تهران فعال هستند: «پیش از شیوع بیماری کرونا نزدیک ۳ هزار کافه در سطح استان تهران فعالیت میکرد که این رقم اکنون به ۶ هزار کافه رسیده است.» از این تعداد کافه در یکسال اخیر برخی بهدلیل حجاب پلمب شدند و در منطقه ۶ برخی کافهها بهدلیل تصمیمهای تازه که ازسوی مسئولان دانشگاه تهران گرفته شده است. شهریورماه امسال نام محمد مقیمی، رئیس دانشگاه تهران در رسانهها پیچید. نامهای با امضای او و خطاب به وزیر علوم تحقیقات و فناوری، رسانهای شد.
این نامه پاسخی به رئیس کمیسیون فرهنگی مجلس و درباره موضوع همین گزارش بود: «بهمنظور صیانت از فرهنگ اصیل اسلامی - ایرانی و جلوگیری از اشاعه فرهنگ غیرخودی در طول یکسالونیم گذشته، تمام کافههای اطراف دانشگاه تعطیل و جمعآوری شدهاند که کافه پنجره، کافه ایما، کافه سکو، کافه باکارا و... از آن جمله است. این مهم با همکاری تمام بخشهای دانشگاه تحقق یافته است. دراینمیان صرفاً کافه «گدار» که فعالیت آن مغایر با ارزشهای اسلامی و سیاستهای علمی و پژوهشی دانشگاه میباشد، فعال است. متأسفانه آن کافه تلاش میکند با ایجاد رابطه با بخشهای بیرون دانشگاه به فعالیت خود ادامه دهد که با تلاش همکاران دانشگاه پیشبینی میشود به زودی آن کافه نیز جمعآوری شود.»
این روزنامه ۶ مهرماه امسال در یک گزارش با یکی از کارکنان این کافهها گفتوگویی کرده بود. این کافه تابستان پارسال دستور تخلیه گرفته بود: «در عرض ۲ ماه گفتند باید تخلیه کنید و قرارداد ما تمدید نمیشود. گفتند دانشگاه میخواهد همه املاک را جمع و این محدوده را جزوی از دانشگاه کند و همه کافههای محدوده جابهجا شدند.
ما سعی کردیم رایزنی کنیم تا حق تنفس بگیریم، اما به ما حتی حق تنفس ندادند و ما در ضربالاجلی کافه را تخلیه کردیم. به ما گفتند دانشگاه املاکش را میخواهد، اما هنوز املاک خالی است.» این فرد میگوید که قبلتر دستوری برای تخلیه داده نشده بود. در همان گزارش مشخص شد که تخلیه کافهها مربوط به طرح توسعه دانشگاه تهران بوده است.
علی مبینیدهکردی، مدیر شهردانش دانشگاه تهران و علوم پزشکی تهران گفته بود: «تمام داراییها، اماکن و املاک دانشگاه تهران در محدوده شهردانش باید به واحدهایی که فعالیتی متناسب با ماموریتهای دانشگاه داشته باشند، منتقل شود و اجارهداران گذشته که فعالیتها و بهرهبرداریهایی غیرمرتبط با نهاد علم داشتهاند (اعم از سکونت، استفاده بهعنوان واحدهای اداری، شرکتهای تجاری و کافهتریاها بوده است)، باید تخلیه میشد و به واحدهای متناسب با فعالیتهای علم و فناوری و نوآوری منتقل میشد که این سیاست در دوره مدیریت جاری دانشگاه بهعنوان یک سیاست عملیاتی و اجرایی مورد توجه و تمرکز قرار گرفت.
طبیعی است که معیارهای فرهنگی دانشگاه و فعالیتهای مربوط به ماموریتهای آموزشی، پژوهشی، فناوری و نوآوری، همچنین تجاریسازی علم که مستلزم تشکیل شرکتهای زایشی دانشگاهی و تجاریسازی یافتههای علمی توسط اساتید و فارغالتحصیلان و شرکتهای دانشبنیان است، مورد اهتمام هیئترئیسه دانشگاه در دوره جاری مدیریتی قرار گرفته است.
بدیهی است کسانی که به ثمن بخس، واحدهایی را در اختیار داشتهاند و فعالیتهای آنها متناسب با ماموریتهای دانشگاه نبوده است، باید فضاهای فیزیکی را تخلیه میکردند و در ادامه از واگذاری واحدها برای فعالیتهای مسکونی، اداری و تجاری غیردانشی ممانعت جدی بهعمل میآمد؛ چون اعتبارات دولت که برای خرید برخی از این واحدها در منطقه اختصاص داده شده بود، باید متناسب با ماموریتهای دانشگاه باشد که در گذشته اینچنین نبوده است.» همین توضیحات باعث شده بود تا کافههایی که پیشتر در این محدوده فعال بودند، در منطقه ۶ پراکنده شوند.
نقش کافهها در زیست شهری
«کافهها به نیاز معاشرتپذیری، گفتگو، اوقات فراغت و گروهجویی پاسخ میدهند.» این دادههای پژوهشی با عنوان «بررسی نقش کارکردی کافهها در فضای عمومی شهر، شناسایی ویژگیها و پتانسیلها» است. این پژوهش که در سال ۹۴ منتشر شده است، میگوید از ویژگی کافهها، مراجعه روزمره افراد (عموماً طبقه متوسط شهری) به آن به همراه تجربه مدرنیته است که زندگی شهری آن را پدید میآورد.
این پژوهش تاکید دارد که مخاطبان کافهها عموماً افراد تحصیلکرده جوان از قشرهای خاص (با دیدگاه سیاسی خاص) هستند: «افراد با مراجعه به آن، ساعاتی از زندگی روزمره خود را با افرادی همفکر خود میگذرانند. این نکته خود گواه بر این موضوع است که کافهها، پتانسیلهای مثبتی را در جهت شکلگیری زندگی عمومی داراست.» بااینحال محدودیتهای تازه به گواه کافهنشینها و مخاطبان همیشگی کافهها، سروشکل این عادت را تغییر داده است و در درازمدت احتمالاً تاثیری در حضور آنها در فضای عمومی شهر هم داشته باشد.
فضاهای عمومی محدود
نفیسه آزاد، جامعهشناس شهری، اما به آینده این روندها خوشبین نیست. او معتقد است که حذف ساکنان شهر از فضاهای عمومی در گذشته هم رخ میداده، به نظر او این حذف آسیبزننده است، اما در عین حال در درازمدت غیرممکن است: «پایتخت فضای عمومی زیادی ندارد و به دلیل سیاستگذاری فرهنگی در طول سالها، بخش عمدهای از مردم از سطح عمومی شهر پراکنده شدند، ساکنان شهر، از شهر بهعنوان مسیر استفاده میکنند نه بهعنوان جایی برای ماندن. فضای عمومی در تهران هم محدود بوده است و با یکسری اقدامات هم شبیه به این اقدامات محدودتر هم میشود.»
او معتقد است که خوبی شهرهای بزرگ امکان حضور مردم در فضاهای عمومی و ارتباط گرفتن آنها با یکدیگر است، روشی که میتواند باعث شروع خلاقیت شود، اما وقتی فضاهای عمومی محدود و سرکوب شود: «در واقع گویی آدمها را هل میدهید و برمیگردانید به خانهها. برای همه ساکنان شهر هم مقدور نیست که همه فعالیتهایی که قرار بوده در فضای عمومی انجام دهند، به خانهها ببرند به همین دلیل هم تصور میکنم که این روند در طولانیمدت مقدور نیست، حذفها در سالهای گذشته هم بوده است.
مسئله مهم دیگر این است که این روند که برنامهریزی شهری را دچار اشکال میکند وقتی همه را به زور هل بدهید در خانه با فضای عمومی طرف هستید که تامین امنیت آن مهم است، زیرا خالی از ساکن شده است.» او معتقد است که وقتی فضای عمومی شهر خلوت شود، دیگر نه اختلاط سبک زندگی در شهر را شاهد هستیم و نه مدارا در سطح شهر: «اما این روند در طولانیمدت غیرممکن است. یعنی جامعه شهری خودش را به هرحال به فضای عمومی تحمیل میکند.»
دیدگاهتان را بنویسید