آمار شوکه کننده از صادرات نفت کشور / حقیقتی بزرگ پشت تولید نفت قبل و بعد از انقلاب
مدیر گروه مطالعات انرژی وین گفت: وقتی که در مورد تولید و صادرات بیشتر در سالهای پیش از انقلاب صحبت میکنیم، ارزش نفت در قیمتهای ثابت مهم است. رقم صادرات الزاما، به درآمد بیشتر معنا و منتهی نمیشود. در اینجا بحث حکمرانی خوب در مقابل حکمرانی بد، مطرح است. در حکمرانی بد، درآمد به انباشت سرمایه منجر نمیشود. خیز اقتصادی منبعث از انباشت سرمایه است.
در ارزیابی و مقایسه بین روند تولید و صادرات نفت در دوران قبل و بعد از انقلاب اظهار داشت: آخرین اطلاعات رسمی از آمار تولید نفت خام ایران ۶ میلیون بشکه در روز در سال ۱۹۷۷ و نیمه اول سال ۱۹۷۸ است. البته تولید متوسط پایدار این سالها بر اساس اطلاعات موجود در دبیرخانه اوپک معادل ۵.۸ میلیون بشکه در روز ثبت شده که غالبا مورد اختلاف وزارت نفت و اجلاس اوپک در تعیین میزان سهمیهها بود. در هر صورت از میزان ۶ میلیون بشکه در روز، ۱.۵ میلیون مصرف داخلی بود و ۴.۵ میلیون بشکه در روز صادرات داشتیم.
مشتریان نفتی ایران قبل از انقلاب
ایران حرف اول را میزد
مدیر گروه مطالعات انرژی وین گفت: در بازار جهانی نفت، ایران پس از عربستان سعودی رتبه دوم اوپک را داشت. اما به لحاظ شرایط ویژه ژئوپلیتیک منطقه و نقش ایران، در سازمان اوپک و بلکه بازار جهانی نفت، ایران حرف اول را میزد، بر اساس سنت اوپک، ایران در راس گروه کشورهای طرفدار قیمت بالاتر و عربستان سردمدار گروه کشورهای طرفدار قیمت پایین و تولید و عرضه بیشتر را داشت. عربستان میتوانست با اتکا به ظرفیت تولید بیشتر، درآمد مورد نیاز خود را تامین کند، اما کشورهای دارای ذخایر و ظرفیت تولید کمتر به دنبال افزایش قیمت بودند.
چرا تهران با شرکتهای بینالمللی سرشاخ بود؟
وی ادامه داد: در عین حال ایران همواره با شرکتهای خارجی بر سر سرمایهگذرای بیشتر در ایران به منظور ظرفیتسازی و افزایش سطح تولید، سرشاخ بود. شرکت ملی نفت، عدم تمایل شرکتهای بینالمللی برای ظرفیتسازی بیشتر در ایران را در چهارچوب توطئه امریکا به منظور موازنه قدرت منطقهای بین ایران و عربستان سعودی میدید. شرکت ملی نفت بر این اعتقاد بود که شرکتهای بینالمللی نفتی، عمدا برآورد پایینی از میزان ذخایر ایران ارائه میدهند. این نظر میتوانست درست باشد. زیرا در سالهای بعد از پیروزی انقلاب، ارقام ذخایر نفتی ایران تا بیش از ۳۰۰ درصد بازنگری شد.
چرا نفت ایرانی گران بود؟
برکشلی بیان کرد: ایران دومین صادرکننده بزرگ سازمان اوپک و جهان بود. بخش عمده نفت خام ایران از نوع سبک و خیلی مرغوب بود. بنابراین نسبت به عربستان، کویت یا عراق، به قیمت بالاتری عرضه میشد و مشتریان دائمی داشت. اما نکتهای که جالب است اینکه، استراتژی بلندمدت شرکت ملی نفت در بازاریابی و فروش بود. ایران در کشورهای کره جنوبی، آفریقای جنوبی و هندوستان، پالایشگاههایی را به طور کامل و یا مشارکتی خریداری کرد. هدف تامین بازار پایدار مصرف در کشورهایی که پتانسیل رشد و مصرف بالای انرژی داشتند، بود. آرامکوی عربستان بیش از ۳۰ سال بعد، اقدام به خرید پالایشگاههای برونمرزی کرد. البته کویت و در سالهای بعد ادناک امارات متحده عربی هم پالایشگاه و یا کارخانجات پتروشیمی در کشورهای عمده مصرفکننده خریداری کردند.
وی بیان کرد: توجه به این نکته ضروری است که ساختار بازار جهانی نفت در سالهای متمادی، تغییراتی کرده است. معاملات تکمحموله، برای شرکتهای معظم نفتی نبود، حال آنکه در سالهای اخیر شرکتهای بزرگ ملی نفت هم معاملات تکمحموله زیادی را انجام میدهند.
شرکت ملی نفت ایران؛ یک برند بلارقیب
مدیر گروه مطالعات انرژی وین خاطرنشان کرد: نفت ایران در بازارهای بینالمللی جایگاه ممتازی داشت. نام شرکت ملی نفت ایران، یک برند بلارقیب بود. در سالهای پیش از پیروزی انقلاب، آرامکو هنوز یک شرکت امریکایی-سعودی بود. ک.پی.سی کویت هم همین طور. شرکتهای ملی نفت عموما مشارکت خارجی داشتند. به همین دلیل وزارت نفت ایجاد کرده بودند. از طریق وزارتخانههای نفت یا انرژی، موقعیت خود در بازارهای جهانی و سازمان اوپک را معرفی میکردند. ایران تنها کشور عضو اوپک بود که وزارت نفت نداشت. درواقع ضرورتی برای تشکیل وزارت نفت نبود.
ایران در اوپک میدرخشید
به گفته وی؛ وقتی که سازمان اوپک در سپتامبر ۱۹۶۰ تاسیس شد و دبیرخانه آن در سوئیس شکل گرفت، کارکنان عموما ایرانی و از شرکت ملی نفت ایران در آنجا مستقر بودند. از میان پنج عضو موسس فقط ایران و ونزوئلا نیروی انسانی قابل و دارای تخصص برای راهاندازی و رتق و فتق امور دبیرخانه اوپک را داشتند. اولین دبیرکل هم ایرانی بود. برای شرکتهای خارجی حضور در لیست خریداران نفت ایران یک امتیاز محسوب میشد.
اوضاع نفت؛ از جنگ ۱۹۷۳ تا موجهای ملیگرایی سرهنگ قذافی
برکشلی تاکید کرد: این را باید توجه کرد که بازار جهانی نفت از دینامیسم بالایی برخوردار است. شرایطی را که پیش از انقلاب داشتیم، نمیتوان با روندها و شرایط دورههای بعد سنجید. از ۱۹۷۳ یعنی بعد از جنگ اعراب و اسرائیل و تحریم نفتی چهار کشور غربی و اسرائیل، از یک طرف و تبدیل امریکا به یک واردکننده عمده نفت از طرف دیگر، بازار جهانی نفت را به بازار فروشنده تبدیل کرده بود. فروشندگان در تعیین قیمت، نقش جدی پیدا کرده بودند. سازمان اوپک بزرگ شده بود. تولیدکنندگان مهمی مانند لیبی، نیجریه و اندونزی به اوپک پیوسته بودند. سرهنگ قذافی هم به موج ملی کردنهای شرکتهای نفتی کشورهای عضو، دامن زد. بنابراین موقعیت ممتاز شرکت ملی نفت ایران را باید در بستر شرایط بازار جهانی نفت و جابهجایی بازیگران صحنه ارزیابی کرد.
نگاه به صادرات آرمانی شد؛ بازار از خریداران بزرگ به ممالک اسلامی و جهان سوم تغییر کرد
وی ادامه داد: در سالهای بعد از پیروزی انقلاب اسلامی هم بازار برای مدتی، بازار فروشنده بود اما وقتی بازار تضعیف و به بازار خریدار تبدیل شد، بیشتر تولیدکنندگان مستاصل شده بودند. بنابراین مقایسه دو دوره قبل و بعد از انقلاب در بستر شرایط بازار باید مورد بررسی قرار گیرد. البته در سالهای اولیه بعد از پیروزی انقلاب، تا مدتی نگاه شرکت ملی نفت به صادرات، تا حدی آرمانی شده بود. تمایلی برای کار با شرکتهای خریدار بزرگ قبلی، وجود نداشت. صادرات به ممالک اسلامی و کشورهای جهان سوم در اولویت قرار گرفته بود. بدیهی است که این نوع نگرش در تجارت جهانی نفت، حرفهای نبود.
چه شد که بازاریابی نفت جدی شد؟
مدیر گروه مطالعات انرژی وین خاطرنشان کرد: در واقع پس از افت قیمتهای جهانی نفت و دشواریهای مربوط به جنگ تحمیلی، شروع تحریمهای امریکا، شرکت ملی نفت؛ بازاریابی و بخش بینالملل را کاملا جدی گرفت. در واقع آرشیتکت بازاریابی و حرفهای و تخصصی جدید شرکت ملی نفت توسط آقای کاظمپور اردبیلی انجام گرفت. ایشان طراح بازاریابی نوین و همچنین امور اوپک نفت بودند.
رقم صادرات الزاما، به درآمد بیشتر منتهی نمیشود
وی درباره تاثیر رقم بالای صادرات نفت در قبل از انقلاب بر اوضاع اقتصاد و معیشت مردم آن زمان توضیح داد: این بحث مهمی است. در واقع وارد مبحث توسعه میشود که بسیار گسترده است. وقتی که در مورد تولید و صادرات بیشتر در سالهای پیش از انقلاب صحبت میکنیم، ارزش نفت در قیمتهای ثابت مهم است. رقم صادرات الزاما، به درآمد بیشتر معنا و منتهی نمیشود. در اینجا بحث حکمرانی خوب در مقابل حکمرانی بد، مطرح است. در حکمرانی بد، درآمد به انباشت سرمایه منجر نمیشود. خیز اقتصادی منبعث از انباشت سرمایه است.
سرمایهداران کیف به دست ایرانی!
برکشلی اینگونه عنوان کرد که در اواسط دهه ۱۳۴۰، یک گروه از سرمایهگذاران امریکایی که برای بررسی زمینههای سرمایهگذاری به ایران آمده بودند، گزارش کردند که بیشتر کارآفرینان ایرانی، در مقایسه با کارآفرینان ترکیه، تمایل زیادی به خارج کردن سرمایه از کشور دارند. هیات سرمایهگذاران امریکایی، در گزارش خود به اتاق بازرگانی نیویورک، سرمایهداران ایرانی را فاقد روحیه بلندمدت سرمایهگذاری ارزیابی کرده بودند و آنان را کارآفرینان کیف به دست و آماده فرار دانستند. فارغ از میزان صادرات و قیمت نفت در پیش و پس از انقلاب، مقوله انباشت سرمایه در داخل است که میتواند ارزش افزوده ایجاد کند و به خیز اقتصادی منجر شود.
نفت ثروتمند و مردمانی فقیر
وی گفت: برنامههای عمرانی ایران بر پایه جایگزین واردات و در نتیجه ضرورت حمایت از صنایع نوزاد، شکل گرفته اما این صنایع همچنان نوزاد ماندند. به عبارتی یارانه و انواع رانت، در اقتصاد کشور نهادینه شده است. از طرفی در سالهای پیش از انقلاب، تنها نقش صنعت نفت در اقتصاد، کسب درآمد بود. صنعت نفت تقریبا تمام نیازهای خود به تجهیزات و قطعات را از خارج تامین میکرد. ارتباط نفت با اقتصاد ایران، یکسویه بود. در حالیکه صنعت نفت، خود یک بازار سالیانه چند ده میلیارد دلاری برای بخش صنعت نفت بود. صنعت نفت، غیر از کسب درآمدِ ارزی برای کشور، نقش چندان مهم دیگری نداشت. این شرایط همین حالا در اقتصاد کشورهای نفتی خلیجفارس، برقرار است یعنی تنها وظیفه صنعت نفت کسب درآمد ارزی است.
دیدگاهتان را بنویسید