چه کسانی مسیر توسعه صنعتی ایران را مسدود کردند؟/ نام 10 استادی که در مخالفت با سند استراتژی توسعه صنعتی نامه نوشتند/ 8 نفرشان زنده اند و آیا پاسخگو هستند که چگونه حاضر شدند مسیر توسعه ایران را مسدود کنند؟
21 سال از آن روزهای مطرح شدن «طرح استراتژی توسعه صنعتی کشور» میگذرد. جامعه ایران در این مدت به صورت مداوم رفاه خود را از دست داده و نرخ فقر بر اساس آمارهای رسمی، به بالای 30 درصد جمعیت ایران رسیده است. یعنی در حال حاضر از هر سه نفر ایرانی، یک نفر زیر خط فقر مطلق قرار دارد.
محمد طاهری، سردبیر هفتهنامه تجارت فردا در این مجله نوشت: 21 سال پیش شرایط برای اینکه در مسیر توسعه صنعتی گام برداریم، مهیا بود. سیاستگذار دیپلماسی تصمیمهای خوب میگرفت؛ قانون برنامه سوم توسعه ظرفیت خوبی ایجاد کرده بود، سرمایهگذار خارجی هم انگیزه داشت و اقتصاد هم به ثبات رسیده بود. اما یک چیز کم بود، نقشه راهی برای صنعتی شدن. ماموریت تهیه نقشه راه به مسعود نیلی سپرده شد که پس از نگارش برنامه سوم توسعه، از سازمان برنامه خارج شده بود و در دانشگاه حضور داشت.
آن روزها ایران مشخصات یک کشور نیمهصنعتی را داشت و تدوینکنندگان طرح دنبال این بودند که اقتصاد ایران را با استفاده از مزایایی که در صنعت داشت در مسیر توسعه صنعتی قرار دهند. سندی که تهیه شد، سه ویژگی داشت؛ نکته اول این بود که تمرکز زیادی بر پارادایم توسعه صنعتی داشت؛ به این معنی که مشخص کرده بود با چه نگاهی باید به مسیر صنعتی شدن اندیشید و چه مسیری را برای رسیدن به آن باید انتخاب کرد.
از فردای رونمایی، تحلیلهای تندی علیه سند و تهیهکنندگان آن منتشر شد و مدتی بعد هم نامهای سرگشاده از سوی 10 استاد دانشگاه خطاب به رئیسجمهور وقت منتشر شد که نسبت به محتوای سند استراتژی توسعه صنعتی هشدار داده بود.
این نامه به امضای حسین پوراحمدی، احمد توکلی، محمد خوشچهره، پرویز داوودی، فرامرز رفیعپور، حسن سبحانی، عباس عربمازار، محمدعلی کفایی، الیاس نادران و حسین نمازی رسید که همه آنها در دستهبندیهای رایج یا مدافعان اقتصاد اسلامی بودند یا گرایشهای چپ داشتند.
امضاکنندگان نامه معتقد بودند سند استراتژی توسعه صنعتی، «استقلال اقتصادی کشور» را نقض میکند. همچنین نسبت به این احتمال که «شرکتهای فراملیتی و دولتهای آنها بر مقدرات ملت سلطه پیدا کنند» هشدار داده شده بود. نویسندگان همچنین از این که «استراتژی مورد بحث بر مبنای الگوی آزادسازی اقتصادی نئوکلاسیک» تدوین شده و به دنبال «کاهش نقش دولت» در اقتصاد است، ابراز نگرانی کرده بودند.
21 سال از آن روزها میگذرد. جامعه ایران در این مدت به صورت مداوم رفاه خود را از دست داده و نرخ فقر بر اساس آمارهای رسمی، به بالای 30 درصد جمعیت ایران رسیده است. یعنی در حال حاضر از هر سه نفر ایرانی، یک نفر زیر خط فقر مطلق قرار دارد.
از میان 10 استادی که آن نامه را نوشتند و نظام حکمرانی را نسبت به استراتژی توسعه صنعتی بدبین کردند، هشت نفر در قید حیات هستند و خوب است یکبار مقابل نسلهای جوان قرار گیرند و به این پرسش پاسخ دهند که چگونه حاضر شدند مسیر توسعه ایران را مسدود کنند و اگر به گذشته برگردند، باز هم آن نامه را مینویسند و امضا میکنند؟
دیدگاهتان را بنویسید